وقتی در جمعی هستید و کسی یک جوک تعریف می کند، همه نمی خندند. به علاوه، همه افراد حاضر هم به همه جوک ها نمی خندند. خود شما چه جوک هایی را ترجیح می دهید؟ تا به حال به این فکر کرده اید که چرا بعضی از جوک ها برای شما خنده دار نیست، در حالی که افرادی هستند که به همین جوک ها می خندند؟
به گزارش خبرآنلاین شوخی های سوررئال برای بعضی افراد بامزه است، در حالی که برای برخی دیگر بی معناست و حتی باعث لبخندی هم در آنها نمی شود.
به رغم اهمیت شوخ طبعی در علم روانشناسی، پیشرفت در تصویربرداری مغزی طی دهه اخیر به عصب شناسان امکان داده که ببینند مغز چگونه به شنیدن طنزها و جوک ها عکس العمل نشان می دهد. به کمک این دانش، می توان فهمید که چرا بعضی از جوک ها برای عده یی خنده دارند و برای عده یی دیگر بی معنا هستند.
● جوک چیست
در ابتدا باید پرسید جوک دقیقاً چیست؟ اغلب نظریه ها موافقند که جوک یک ویژگی اساسی دارد؛ باید نوعی ناهمخوانی بین دو مولفه درون جوک وجود داشته باشد که به صورت غیرمنتظره یا بازی وار حل شود. برای مثال، مردی برای بیماری قلبی به دیدن دکتر می رود، دکتر می پرسد شما سیگار می کشید؟ مرد جواب می دهد الان نه دکتر، ممنونم.
وقتی عدم هماهنگی موجود در جوک را می فهمیم، می گوییم جوک را درک کردیم. به گفته «کارلی واتسون» از دانشگاه دوک در شمال کارولینا؛ «به نظر می رسد شوخ طبعی حاصل توانایی انسان برای قضاوت سریع و شهودی در مورد موقعیتی است که ارزیابی های آهسته و مبتنی بر تاملی دارد.
اما کدام قسمت مغز این فرآیند را انجام می دهد؟ «جوزف موران» در دانشگاه دارتموند هانوفر از ام آرآی عملکردی استفاده کرد تا مغز داوطلبان را در حال تماشای برنامه های طنز تلویزیونی اسکن کند.
این آزمایش ها الگوی متمایزی از فعالیت سلول های عصبی را در قسمت خلفی شکنج گیجگاه و قسمت سمت چپ زیرین شکنج لوب پیشانی مغز نشان می دهد که به دنبال یک جوک خنده دار پدیدار می شوند.
این قسمت های مغز به طور معمول به ادراک زبان و توانایی تمرکز توجه مربوط می شوند که به نظر می رسد با فرآیند حل ناهمخوانی موجود درون یک جوک خوب، مربوط است.
با این حال نسبت به لذت های ابتدایی مانند خوردن و ارتباط جنسی، لذت بردن از شوخی فرآیند پیچیده تری است. علاوه بر دو فرآیند مرکزی دریافت جوک و احساس خوب داشتن نسبت به آن، جوک ها قسمت های دیگری از قشر لوب پیشانی و شکنج سینگولیت مغز را فعال می کنند که به تشکیل تداعی، یادگیری و تصمیم گیری مربوط هستند.
همچنین شوخی باعث بالا رفتن فعالیت قسمت هایی از مغز می شود که منحصر به انسان است و تنها گونه های پیشرفته میمون ها (آن هم به صورت بسیار ابتدایی) این قسمت ها را دارند.
در واقع این یافته به این معناست که شوخی یک توانایی پیشرفته است که در انسان ها پدیدار شده است. با این وجود، هیچ دو مغزی دقیقاً مانند هم نیستند و تفاوت های مغزی باعث تفاوت در واکنش به شوخی ها و طنزها می شود.
برای مثال، زنان و مردان شوخی را قدری متفاوت ادراک می کنند. علاوه بر اینکه دو جنس به جوک های متفاوتی می خندند، زن ها به دنبال شوخی فعالیت بیشتری در قشر بخش چپ پیش پیشانی مغز نشان می دهند که می تواند به معنای پردازش بیشتر و ادراک براساس زبان باشد.
در نتیجه، برای زنان تصمیم گیری در مورد اینکه چیزی خنده دار هست یا نه، بیشتر طول می کشد.
اما این مساله لذت آنها از شوخی را کم نمی کند. در حقیقت پاسخ سیستم لیمبیک در زنان قوی تر از مردان است که نشان می دهد آنها احساس پاداش و لذت قوی تری را نسبت به مردان تجربه می کنند.
احتمالاً جای تعجب ندارد که بگوییم شخصیت هم در شوخ طبعی و ادراک شوخی نقش مهمی بازی می کند. محققان نشان داده اند افرادی که برون گرا و دارای ثبات هیجانی محسوب می شوند، در مواجهه با محرک های خنده دار، فعالیت بیشتری را در مناطق مربوط به لذت مغز تجربه می کنند در حالی که افراد روان رنجور (مبتلا به بیماری های روان شناختی مانند افسردگی و وسواس)، در مقایسه با اغلب مردم، فعالیت کمتری در قسمت های مربوط به لذت مغز دارند. به نظر می رسد سبک شخصیتی افراد نقش مهمی در فرآیند ادراک شوخی و طنز دارد.
● منطق پیچیده
اما هنوز هم نمی دانیم که آیا جریان های عصبی مغز می تواند ترجیحات خاص ما برای سبک های خاص شوخی و طنز را توجیه کند. «آندره سامسون» در دانشگاه فرایبورگ سوئیس برای پی بردن به جواب این مساله از ام آرآی استفاده کرده و مغز داوطلبان را در حال تماشای ۹۰ کارتون بدون کلام دارای سبک های متفاوت شوخی بررسی کرده است.
به عنوان کنترل هم به داوطلبان تصاویری را نشان داده که بی معنا یا فاقد هر نوع تفسیر طنزآلود بوده اند. نتایج به دست آمده شگفت انگیز است. ممکن است بتوانید حدس بزنید که علایق افراد مثل موسیقی و سیاست، تعیین کننده ترجیحات افراد در شوخی ها باشد، اما «سامسون» نشان داده آنچه برای افراد مهم است، نحوه حل کردن جوک است.
وی در این باره می گوید؛ « اینکه با چه منطقی ناهمخوانی موجود در یک جوک حل شود، تعیین می کند که هر کس چه نوع جوکی را ترجیح می دهد.» در این نتایج نکته مهمی نهفته است. پژوهشگران امیدوارند با کشف فرآیند مغزی مربوط به فهم جوک ها، بتوانند برخی مسائل پزشکی را حل کنند. برای مثال، این پژوهش ها می تواند در درک افسردگی موثر باشد، چون این باور وجود دارد که در افراد افسرده بخش مربوط به لذت مغز دچار اختلال می شود.
به علاوه «سامسون» امیدوار است این تحقیقات به فهم اختلال اوتیسم کمک کنند. پژوهش های قبلی نشان داده اند که افراد مبتلا به اوتیسم در فهم کمدی و شوخی مشکل دارند، اما تحقیق های «سامسون» نشان داد آنها می توانند انواع خاصی از جوک ها را مثل بقیه افراد بفهمند. به گفته وی؛ «این پژوهش ها می تواند بر نحوه تعامل ما با کودکان مبتلا به اوتیسم اثر بگذارد.»
تحقیق های اخیر بیشتر از هر چیزی نشان می دهد شوخ طبعی، که بسیار هم نادیده گرفته می شود، به قدرت مغزی بالایی نیاز دارد. به گفته «سامسون»؛ «ممکن است در ابتدا ادراک جوک یک فرآیند بدیهی و شهودی به نظر برسد، اما تصویربرداری های مغزی نشان می دهد هنگام ادراک یک جوک نسبت به زمانی که فکر می کنیم، مغز ما بیشتر فعال می شود.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر