۱۳۹۲ مرداد ۱۱, جمعه

از ماست که بر ماست، اشکال فقط از حکومتها نیست...و اشتباه پهلوی ها...

هرچی‌ به تاریخ  گذشته با دقت نگاه میکنم، بیشتر میفهمم که از ماست که بر ماست، اشکال  فقط از حکومتها نیست.
ملتی هستیم بسیار کم سواد، اهل خوشگذرونی، بی‌خیال و از همه بدتر جوّ گیر و احساساتی‌. ما لیاقت دانشمندها و شأعرین و متفکرین مون رو نداریم، از حافظ بگیر بیا تا صادق هدایت و فروغ....
خیلی‌ از معضلات فرهنگی‌ ما ربطی‌ به حکومت‌ها نداره
به میلونها ایرانی خارج از کشور نگاه کنید، اکثریت شون با وجود سالها زندگی‌ در مهد تمدن و آزادی کوچکترین بهره ای از دستاورد تمدن و مدرنیته ندارن، طرز تفکّر و رفتارشون دقیقا مثل همون دورانی که در ایران استبداد زده زندگی‌ میکردن
...
بحث مفصلیست، در طول تاریخ هر بار به ما حمله شد، کمترین مقاومت را داشتیم و خیلی‌ زود با دشمن کنار امدیم و خو گرفتیم و حتا فرهنگ دشمن را پذیرفتیم و نتیجه این فرهنگ آش شله قلمکاریست که داریم
...
آخرین نکته : رضا شاه و پسرش یک اشتباه بزرگ کردن، امدن یه شبه مردمی که مثل امروز افغانستان هستند را تبدیل به مردم مدرن کنند، نه تنها موفق نشدند بلکه باعث شدند ایرانی عقب مانده فقط به واسطه ظاهر مدرن و تقلیدیش، توهم مدرن بودن داشت باشه، مردم افغانستان توهّم مدرن بودن ندارن خواه ناخواه حتا اگر ۱۰۰ سال طول بکش از جهان سوم به جهان اول خواهند رسید،
اما ما درجا خواهیم زد، چرا که در عین حالی‌ که جهان سومی هستیم "ادعا" و " توهم" جهان اولی‌ داریم و حرف حساب به گوشمون نمی‌ره
.....
تا قبل از وجود اینترنت میشد برای ناآگاهی‌ و بی‌خبری دلیلی‌ داشت، اما امروز چه! یک نگاه به صفحات فیسبوک ایرانیان و این همه مزخرفات شاید به خوبی گویا باشد تازه اینها آن قشر با سواد و اینترنتی هستند...کوچکترین تولید فکر یا وجود ندارد یا طرفداری ندارد تا دلتان بخوهد کپی کاری و جوک و چرت و پرت.
مردمی که نمیخوان آگاه بشن رو به هیچ عنوان نمیشه به زور آگاه کرد، اکثر روشن فکرانی که چنین هدفی‌ داشتند در نهایت از شدت تنهایی عمیق یا دق مرگ شدن یا ساکت و خاموش..

در نهایت بدبختی ما ایرانیان که هر سال و هر ده بیشتر و بیشتر میشود به نوعی انتخاب خودمان است و من پایانی برایش متصور نیستم جز پایانی تلخ... فقط افسوس که همیشه تر و خشک با هم میسوزه..افسوس








۱۳۹۲ تیر ۱۲, چهارشنبه

راستی‌! اونا که میگفتن اگه رأی ندیم چیکار کنیم؟" میتونن از ملت مصر یاد بگیرن"


 راستی‌! اونا که میگفتن اگه رأی ندیم چیکار کنیم؟" میتونن از ملت مصر یاد بگیرن" 

مُرسی از ریاست جمهوری مصر برکنار شد. خوش به حال مصر که اصلاح طلب نداشتند تا بخواهند این حکومت را گام به گام و در درازای 150 سال اصلاح کنند. خواسته حق خودشون رو یکجا و یکباره گرفتند. مثل ما ایرانی نگفتند رای ندیم چی کار کنیم.? (( این جمله رو هی طرفدارای رای ,این و ور و اونور ,اسپم می کردند.)

۱۳۹۲ خرداد ۲۷, دوشنبه

جهان سوم جائیست که برای رئیس جمهور شدن یک آخوند به شدت محافظه کار جشن و پای کوبی می‌کنند


.
چرا تعارف کنیم، ما هنوز جهان سومی هستیم رقم بیسوادی این ملت هنوز بالاست آمار خود جمهوری اسلامی گواه است، هنوز هستند میلونها آدم که به جلیلی و ولایتی و قالیباف و حتا غرضی رأی میدهند!
جوانانی که فکر می‌کنند با سر و وضع فیلم‌های هالیودی میتوانند اداعی جهان اولی‌ کنند، ما هنوز داه‌ها سال  با جهان دومی‌ها فاصله داریم، چه رسد به جهان اولی‌ و آزادی و دموکراسی....
این ملت عادت کرده با حکومتش تانگو برقصد هر چند سال یکبار یک قدم عقب یه قدم جلو، و امیدوار است که با این حرکات حلزونی شکل به آرمانهایش می‌رسد.
خلاصه که رنج و تناقض بدیست که در جهان اول زندگی‌ کنی ، اما مردمت هنوز جهان سومی باشند و تو هرگز با این تناقض کنار نخواهی آمد

زیاد راه دور نمیروم، برای کمی‌ تسلی کتابهای "حاجی آقا"توپ مرواری" صادق هدایت را دوباره و چند باره می‌خوانم. بی‌ پرده بگویم که چه حالی‌ میدهد چه کیفی‌ دارد.... فقط آنها که خوانده اند، میدانند و فهمیده اند و دردشان آمده، میفهمند چه میگویم.....

















۱۳۹۲ خرداد ۲۵, شنبه

چیزی که منو شوکه کرده اینه که اگر آمار رو نگاه کنیم:


تو مو میبینی‌ و من پیچش مو
چیزی که منو شوکه کرده اینه که اگر آمار رو نگاه کنیم:
ما از ۵۱ میلیون واجد رأی،
نزدیک به ۱۶ میلیون "حزب الهی" داریم!!! واقعاً؟ یعنی‌ یک سوم مردم؟؟!!
۱۵ میلون نفر هم که تحریمی،
 ۱۸ میلون هم "بد بهتر از بدتره "و اصلاح طلب
"حزب الهی ها" واقعاً منو شوکه کردن...







تغییر زندان بان " بدتر" به " بد" را به همگی زندانیان عزیز تبریک میگم، بعداز چند سال توی بندمون یه جشن حسابی.






این یکی‌ به بد اخلاقی‌ اون یکی‌ نیست،
از فردا، توی جیره اشمون یکمی بیشتر نخود و لوبیا می‌ریزه،
هواخوری از هفته‌ای یک بار می‌شه هفته‌ای ۲ بار،
نه‌ اینکه دیگه فحش نخوریم، کمتر و ملایمتر فحش میخوریم،
خلاصه ما که عرضه نداریم از  زندون رها بشیم همین بهتر که هر ۴ سال یکبار بتونیم زندانبانمون رو انتخاب کنیم،
الان دیگه  رئیس کّل زندان هم خیالش راحته که ما دیگه قصد شورش گرسنگی نداریم

.
اینکه تکلیف آزادی و رهایی چی‌ می‌شه، من چه می‌دونم من از اول تو همین زندون به دنیا آمدم، ملاقتی هم نداشتم، چه میدونم چی‌ می‌شه....
دموکراسی کیلوئی چند!....... این حرفا به ما نیومده.......